و در اخر پير ميشود و ميميرد
و هر روز او متولد ميشود عاشق مي شود مادر ميشود
او مادر ميشود و همه جا مي پرسن نام پدر؟
او بي خوابي ميكشد و تو خواب حوريان بهشتي را ميبيني
او درد ميكشد و تو نگراني كه كودك دختر نباشد
او ميزايد تو براي فرزندش نام انتخاب ميكني
او كتك ميخورد و تو محاكمه نميشوي
در مبحسي به نام بكارت زنداني است و تو ...
و تو هر زماني بخواهي به لطف قانون گذار ميتواني ازدواج كني
براي ازدواجش در هر سني اجازه ولي لازم است
و تو مختار به داشتن چهار همسر هستي
ميتواند تنها يك همسر داشته باشد

نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.